My name is Alireza Vatan-Iman and I was born on August 29, 1975 in Shiraz, which is one of Iran’s largest cities. At a young age, I began to practice art and design; however, by the age of fifteen I began to take serious lessons. After a while I received my legal art and design license and I started to draw and paint professionally; however, my curious mind went on in search of the meaning of life because I was not satisfied by reality and all the things that are already known to us humans. I learned that behind our real world there lives an unknown universe. Not all of us are aware of this world because our senses are very limited and there are many feelings in life that we are unaware of because we have not yet discovered them. As individuals, we view stimuli or feel the things that we only desire to see or feel. Accordingly, I came to realize that there is a window to our undiscovered senses, especially our visual senses. In fact, at times the pupil of our eye zooms onto these certain stimuli that later gets engraved in our mind and with our previous knowledge we are able to perceive and analyze the new ideas. We are also able to distinguish between the good from the bad. In fact, the good and the bad have different are viewed differently by groups of cultures. Humans are born with different viewpoints. This leads us all to the purpose of life.
Nevertheless, in my artworks, I tend to idealize the eye as the first and only focal point for dreams and fantasies. I have chosen colors that create an abstract design in a way that creates a deep feeling that leads the viewers search for second meanings. I will not give further explanation on my art works. I draw and paint my thoughts and in fact everything you view on my artworks is based on sudden feeling. My art is ambiguous but definitely not out of ordinary because I only begin to pull out the truth meaning of the image that’s being created after I finish painting or drawing. Lastly, I choose materials such as acrylic, markers, drawing pens, and sometimes oil point to create my pieces.
هو
121
اسم من علیرضا وطن ایمان است و در تاریخ 29 اگوست 1975 در شیراز که یکی از شهرهای بزرگ ایران است پا به این دنیای خاکی نهادم و از سنین کودکی شروع کردم به کشیدن نقاشی ولی بطور جدی از حدود 15 سالگی نزد اساتید حرفه ای شروع به یاد گیری طراحی و نقاشی کردم پس از مدتی گواهینامه مهارت از سازمان رسمی کشوری گرفتم و بعد از ان خودم بطور حرفهای چیزهایی میکشیدم ولی ذهن کنجکاو من که بیشتر بدنبال حقایق عالم بود با رنگهای محدود سیراب نمیشد و من متوجه شدم که در پشت روئیاهایم عوالم دیگریست و افکاری که مدام و بدون کنترل به ذهن من و همه موجودات میایند از جایی دیگر است و متوجه شدم که انسان بواسطه حواس محدود و ادراک ناقصی که دارد به زندگی و جهان مینگرد و هر کس جهان را انطور که خودش میبیند وصف میکند و به این نتیجه رسیدم که بواقع هر حسی از حواس پنج گانه ظاهری ما دریچهایست بسوی ذهن نامحدودمان وبخصوص بینایی .و به این نتیجه رسیدم که گاهی فضای بسیار بزرگی در کوچکی مردمک چشم جا میگیرد و سپس در ذهن حک میشود و ما با دانش قبلیمان ان تصاویر را تجزیه و تحلیل میکنیم و با ایدئولوژیمان تطبیق میدهیم و نیک را از بدجدا میکنیم و حال انکه تعریف و مرز نیک و بد تقریبا در بین جوامع گوناگون متفاوت است و انچه ما تصور میکنیم نسبی است و همچنین انسانها با سلیقه های بسیار متفاوت افریده شده اند که همین باعث ایجاد جریان زندگی شده است لذا من در نقاشیهایم چشم را اولین پایگاه برای ظهور روئیا ها و ارزوها ی بشری قرار دادم و پس از ان رنگها را طوری انتخاب کردم که در بیننده حالتی ایجاد کند شبیه به تعلیق درون ابی عمیق و پس از ان خود انسان است که بدنبال چیزی میگردد و بنابراین بیننده بدنبال چیزیست و در واقع ان چیز خود اوست پس او خود را میجوید که همچون سوژه تابلو های من سرگردان است و بدنبال نایافته ای میگردد و ان نایافته در ذهن خود اوست پس او شروع میکند به تجزیه و تحلیل و تا انجا که دانش ذهن او مجال میدهد خواهد یافت و من هیچ توضیحی نخواهم داد